در حالی که حدود سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) و هجده سال از رحلت ایشان میگذرد، امام خمینی(ره) همچنان مغضوبترین چهره برای صهیونیستهاست؛ به گونهای که هماکنون پس از پارهای اظهارات ضد جنگ چهرههای حزب دمکرات آمریکا، تحلیلگر اسرائیلی با طرح این ادعای تکراری و خندهدار که «کارتر» موجب پیروزی انقلاب اسلامی شده!، تلاش کرده دمکراتهای آمریکا را سر جای خود بنشاند.
نویسنده اسرائیلی روزنامه «اورشلیمپست»، که به نظر میرسد مدتی در معیت «داییجان ناپلئون» روزگار گذرانده، ریشه تمام مشکلات سی سال اخیر جهان از جمله حمله شوروی به افغانستان، شکلگیری سازمان تروریستی «القاعده»، جنگ ایران و عراق و حتی جنگ کنونی آمریکا علیه افغانستان و عراق را امام خمینی(ره) و «جیمی کارتر» دانسته است که به دلیل نارضایتی از شاه پهلوی! امام خمینی(ره) را گروگان نگرفته و بزرگترین متحد اسرائیل در جهان اسلام را به «امام خمینی» واگذار کرده است و سپس تفکر کارتر را جانمایه تفکر دمکراتهای کنونی دانسته است.
به نظر میرسد این لفاظیها بیشتر به خاطر عصبانیت اسرائیلیها از چند مصاحبه اخیر کارتر است که در آنها علاوه بر اسرائیل، اندک حقوقی هم برای فلسطینیها قایل شده بود.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب»، «اورشلیمپست» مینویسد: چپگرایان آمریکایی در حالی فریاد میزنند در گرداب عراق گرفتار آمدهایم و این راستگرایان و جورج بوش جنگ علیه تروریسم را به راه انداختهاند، که خود آنان این گرداب را پدید آوردهاند.
واقعیت تلخ این است که این کابوس به سیاستهای لیبرال دمکراتهای چپگرا در دولت «جیمی کارتر» بازمیگردد که با ایجاد توفانی، باعث بیثباتی بزرگترین متحد ما در جهان اسلام؛ یعنی شاه ایران و تعویض او با [آیتالله]خمینی، یک مذهبی متعصب شدند.
کارتر، [آیتالله] خمینی را بیشتر چهرهای مقدس و مذهبی در ریشههای انقلاب میدانست تا پدر بنیانگذار تروریسم مدرن.
«اندرو یانگ»، سفیر کارتر در سازمان ملل گفت: «[آیتالله] خمینی به عنوان فردی مقدس مورد استقبال قرار خواهد گرفت».
«ویلیام سالیوان»، سفیر کارتر در ایران گفت: «[آیتالله] خمینی چهرهای مانند گاندی است».
«جیمز بیل»، مشاور کارتر، در مصاحبهای با «نیوزویک» به تاریخ 12 فوریه 1979 گفت: [آیتالله] خمینی یک مجاهد دیوانه نیست، بلکه مردی معصوم، بیعیب و صادق است.
شاه از کارتر ترسیده بود. او به یکی از محرمانش گفته بود: «چه کسی میداند کارتر چه پیامی را به دنیا میدهد؟»
و حالا نگاهی میاندازیم به نتایج سیاستهای آزادیخواهانه گمراهکننده کارتر:
انقلاب اسلامی در ایران، تجاوز اتحاد شوروی به افغانستان (واکنش کارتر تحریم المپیک 1980 مسکو بود)، تولد سازمان تروریستی اسامه بنلادن، جنگ ایران و عراق که منجر به کشته و زخمی شدن میلیونها نفر شد و حتی جنگ کنونی علیه تروریسم و جنگهای افغانستان و عراق.
زمانی که کارتر در سال 1976 وارد عرصه سیاست شد، آمریکا هنوز بر موج لیبرالیسم ضد جنگ ویتنام قرار داشت. کارتر خواستار تهیه گزارشی عمیق درباره ایران شد، حتی پیش از آنکه پایههای رژیم آن سست شود. او نتیجه گرفته بود که شاه برای حکومت ایران مناسب نیست. سال 1976 سال آشتی بود: کارتر به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. «بیل کلینتون»، وزیر دادگستری آرکانزاس و «آلبرت گور» نیز به عنوان نماینده مجلس نمایندگان ایالت تنسی برگزیده شد.
در اوج سیاستهای ضدجنگ و آشتیطلبانه، کارتر هیچگاه متوجه نشد [آیتالله] خمینیای (روحانی که به نجف تبعید شده بود) در حال پیریزی یک انقلاب در ایران است. او گمان میکرد غرب خدا را از بین برده است و از ما میخواهد تا آن را دفن کنیم، اما سلاح [آیتالله] خمینی، شمشیر نبود، بلکه رسانه بود. او با استفاده از نوارهایی که توسط زایران ایرانی در حال بازگشت از شهر مقدس نجف به صورت قاچاق به ایران میفرستاد، باعث ایجاد تفکرات علیه غربزدگی شد.
کارتر به شاه فشار میآورد تا با آزادسازی زندانیان سیاسی و کاهش سانسور رسانهای، سیاستهایی را که او آن را «بهبود حقوق بشر» میدانست، اجرا کند. [آیتالله] خمینی هیچگاه بدون وجود کارتر موفق نمیشد و انقلاب اسلامی هم هیچگاه بدون کارتر متولد نمیشد.
ژنرال «رابرت هایزر»، نماینده نظامی کارتر در ایران، زمانی با گریه به من گفت: «رئیسجمهور میتوانست به طور عمومی از [آیتالله] خمینی انتقاد کرده و حتی او را برباید تا برای معاوضه با گروگانهای سفارت آمریکا، مهره خوبی داشته باشد، اما او میگفت: کسی نمیتواند این کار را با یک مرد مقدس بکند».
احمدینژاد هم ذهنیت [آیتالله] خمینی را دارد و با پذیرش دعوت بنلادن، قصد ایجاد یک انقلاب اسلامی در عراق را دارد تا کنترل خاورمیانه و جهان را درست بگیرد.
جیمی کارتر به نماد همه انقلابهای ایدئولوژیک دهه 60 در غرب تبدیل شده بود. کارتر معتقد بود و هنوز هم معتقد است که شیطان واقعا وجود ندارد، مردم اساسا خوب هستند، آمریکا هم باید متجاوزان را در آغوش کشیده و قربانیان را تنبیه کند.
در دهه 60 پس از ترور «رابرت کندی» و «مارتین لوترکینگ»، این یک تمرد گسترده بود. ایدئولوژیستهای مشابهی که برای نابودی روح آمریکا با نهضت «خدا از بین رفته» در دهه 60 به میدان آمدند، هماکنون در هنر، دانشگاه، رسانهها، وزارت امور خارجه، کنگره و سنا حضور دارند و در حالی که خاورمیانه، تلاش در کشتن جسمها راداشت. آنان قصد نابودی روح را داشتند. دیدگاه کارتر، هسته ایدئولوژی حزب دمکرات بود.
روند عراق برای کسانی که سالهاست به ایران و عراق اشاره میکنند، عجیب نیست. جنگ ایران و عراق جنگ ایدئولوژیها بود. صدام حسین خود را یک رهبر عرب میدانست که میخواهد فارسهای غیرعرب را شکست دهد. [آیتالله] خمینی هم این را فرصتی برای صادر کردن انقلاب اسلامی خود به آن سوی مرزها و شیعیان عراق و سپس به فراتر از عراق و دیگر کشورهای عرب میدانست.
در طول جنگ، هر دو رهبر هر کاری را برای تحریک ساکنان طرف دیگر انجام دادند، کاری که هماکنون ایران در عراق میکند. کارتر بر این باور بود که هر بحرانی با دیپلماسی رفع میشود، اما متأسفانه او اشتباه میکرد.
[آیتالله] خمینی از کمک فلسطینیها در ایران برخوردار بود. آنها سلاح را برای قتل مردم و بمبگذاری در خیابانها به ایران میدادند. تعجبی نیست که یاسر عرفات بعدها به عنوان دوست [آیتالله] خمینی پس از رسیدنش به قدرت مطرح شد و در بالای سفارت اسرائیل در تهران، پرچم فلسطین به اهتزاز درآمد.
دولت کارتر تلاش داشت تا تضمین کند آمریکا با رژیم جدید روابط دیپلماتیک خود را حفظ میکند، اما در یکم آوریل 1979، خندهدارترین دروغ ماه آوریل دنیا از گذشته تا به حال گفته شد و [آیتالله] خمینی ادعا کرد که امروز روز اول دولت خداست.
در فوریه 1979، [آیتالله] خمینی با هواپیمای ایرفرانس به تهران بازگشت و در لحظه ورود گفت: من توی دهان دولت میزنم؛ دولتی که شاهپور بختیار به عنوان نخستوزیر و با حمایت آمریکا، آن را در اختیار داشت.
بختیار در سال 1991 در پاریس و به دست ایادی ایران ترور شد. من در خانه ژنرال هایزر بودم که به من گفت: شاه میترسید اگر سیاستهای کارتر را اجرا کند، کشور را از دست بدهد. کارتر هم تمایل به دیدن شاه بر سر قدرت نداشت و گمان میکرد وجود یک روحانی که حداقل درکی نیز از تعصبات مذهبی او نداشت، برای حقوق بشر و ایران بهتر است.
او میتوانست با کوبیدن [آیتالله] خمینی و جلب حمایت متحدانمان در نگه داشتن او در خارج از ایران، تاریخ را عوض کند.