درود بر همگی دوستان ، امروز پس از یک ماه وقفه در بروز رسانی تارنما ،مطلب دیگری رو برای شما انتخاب کردم که در ادامه خواهید خوند . اما از دوستانی که در این مدت با ارسال ای-میل سوالاتی پرسیده بودند ، باید عرض کنم که جوابهاشون براشون ارسال شده و می تونند پاسخشون رو ببینند ، بجز دو تن از دوستان که یکی تشریح نام پارمیدا رو خواسته بودند و دیگری ترجمه چند کتیبه که خودشون ارسال کرده بودند ، باید عرض کنم بخاطر کمی وقت هنوز زمان برای پاسخ به این دوستان پیدا نشده که از همینجا از ایشان پوزش خواسته و عرض می کنم که در سریعترین زمان ممکنه پاسخ ایشان نیز داده خواهد شد . و اما مطلبی که امروز خواهید خواند ، به درخواست دوستانی که مطالبی در مورد زبان پهلوی خواسته بودند داده میشه و باید بگم که این مطلب در سه یا چهار مطلب دیگر نیز ادامه خواهد داشت .
الفبا در ایران میانه
غیر از الفبای بلخی ، همه الفباهایی که برای نوشتن زبانهای ایرانی میانه به کار رفته مستقیم یا غیر مستقیم از الفبای آرامی امپراطوری گرفته شده اند .
آرامیان مردمانی سامی بوده اند که در هزاره دوم پیش از میلاد مسیح در شام و بین النهرین زندگی می کرده اند . ارامیان در سال 625 ق.م دولت کلده را در بابل تاسیس کردند . این دولت را کوروش بزرگ در سال 539 پیش از میلاد مسیح برانداخت و بابل را استانی از امپراتوری هخامنشی کرد .
در سده های هفتم و هشتم ق.م ، زبان آرامی جای زبان بابلی را گرفت ، و به منزله زبان بین المللی ، در منطقه ای که امروزه خاورمیانه نامیده می شود ، رایج گشت . آرامیان زبان خود را به الفبایی ، که از فینیقیان گرفته بودند ، می نوشتند . زبان ارامی در میان یهود رواج یافت و جانشین زبان عبری شد . بخشی از عهد عتیق ، تلمود بابلی و تلمود اورشلیمی به آرامی نوشته شده است . زبان مسیح (ع) و حواریون او ، آرامی بوده است .
دولت هخامنشی زبان ارامی را به عنوان زبان رسمی خود به کار گرفت آن را در تمام دوره حکومت ، و در همه سرزمینهای تحت حکومت خود به کار برد . زبان آرامی گویشهای مختلفی داشته است . گویشی را ، که در امپراتوری هخامنشی بکار می بردند ، مارکوارت ، ایرانشناس آلمانی ، « آرامی امپراتوری » نامیده است .
آرامی در اوایل دوره مسیحیت به دو گروه ممتاز از یکدیگر تقسیم شد :
1) گروه غربی که گویشهای تَدمُری ، نبطی ، فلسطینی مسیحی و ارامی یهودی ( زبان تلمود اورسلیمی ) را شامل میشده است . امروز در چند دهکده از سوریه به آرامی غربی گفتگو می کنند .
2) گروه شرقی که سریانی ، مندایی و آرامی یهودی ( زبان تلمود بابلی ) را در بر می گرفته است . امروزه آرامی شرقی در میان یهودیان ایران و عراق و منداییان و مسیحیان نستوری ( یا آسوری ) و کاتولیک ( یا کلدانی ) رایج است . در جبل سنجار ، غرب موصل ، گویشی از آرامی جدید رایج است که به گویشهای غربی ارامی نزدیک است .
در سده دوم میلادی ، آرامی رایج در شهر الرها ، زبان رسمی مسیحیان شد و به سریانی معروف گشت. سریانی به الفبای خاصی که دگرگون شده ای از الفبای ارامی است سطرنجیلی نامیده می شود ، نوشته میشده است .
از سده سوم تا هفتم میلادی ، زبان سریانی زبان علمی مهمی بوده ؛ آثار بسیاری بدان نوشته یا از زبانهای یونانی و فارسی میانه و عبری بدان ترجمه شد . در صدر اسلام آثار سریانی به زبان عربی ترجمه شدند . مسلمانان نخست به وسیله زبان سریانی با علوم یونانی آشنا شدند .
پس از سقوط هخامنشیان زبان آرامی به هستی خود در میان ایرانیان ادامه داد . در اوایل سده سوم پیش از میلاد مسیح تعداد کسانی که ارامی می دانستند و می توانستند آن را بنویسند بسیار کم شده بود ؛ از این رو در نواحی مختلف ایران کاتبان هرگاه از نوشتن به زبان آرامی در می ماندند ، جمله ای یا کلمه ای به فارسی میانه یا پهلوی اشکانی یا سغدی یا خوارزمی به کار می بردند . مدتی پس از این ، ارامی نویسی بکلی متروک شد و به جای آن نوشتن به زبانهای محلی یعنی فارسی میانه و پهلوی اشکانی و سغدی و خوارزمی به قلمهای مختلف از الفبای ارامی آغاز گردید ؛ اما واژه هایی که کاربرد زیادی داشتند ، مانند « دانستن » و « رفتن » و « گفتن » و ضمایر و حروف ، همچنان به ارامی نوشته می شدند . این واژه ها را که « هزوارش » نام گرفتند ، به زبانهای محلی می خواندند . قلمیهای مختلف الفبای آرامی که برای نوشتن زبانهای محلی به کار می رفتند ، در آغاز با هم اختلاف اندکی داشتند ، اما رفته رفته اختلافات زیاد شد ، به طوری که بعدها اگر کسی الفبای پهلوی اشکانی را می آموخت الفاب فارسی میانه را نمی توانست بخواند ، بلکه لازم بود این الفبا را بیاموزد .
از تَدمُر ، که خرابه های آن در نزدیکی حمص سوریه قرار دارد ، کتیبه هایی به زبان و الفبای آرامی از سده اول پیش از میلاد مسیح تا سده سوم میلادی به دست آمده است .
مانی ، مانند همه دین آوران ، علاقه داشت آثارش بسادگی و روشنی در اختیار توده مردم گذارده شود . الفباهایی که برای نوشتن فارسی میانه و پهلوی اشکانی و سغدی به کار می رفت ، به علت داشتن هزوارش ، خواست مانی را برآورده نمی کردند . مانی ، برای برآوردن خواستش ، الفبای تدمری را ، با تغییراتی که آن را برای نوشتن زبان فارسی میانه متناسب کرده بود ، به کار می گرفت . این الفبا بعدا برای نوشتن آثار مانی به زبان پهلوی اشکانی و سغدی بکار گرفته شد .
نبطیان قومی عرب بوده اند که در نبطیه ، واقع در جنوب دریای مرده ، زندگی می کرده اند . نزد این قوم الفبا و زبان آرامی ، از حدود سال 150 پیش از میلاد مسیح تا حدود 150 میلادی ، رایج بوده است . از الفبای نبطی ، الفبای سینایی نو به وجود آمده که از سده اول پیش از میلاد مسیح تا سده چهارم میلادی در شبه جزیره سینا ، رواج داشته است . الفبای کوفی و الفبای نسخ از الفبای سینایی نو اقتباس شده است . الفباهای رایج در جهان اسلام از نسخ گرفته شده است .
خوارزمیان تغییراتی در الفبای نسخ دادند تا آن را برای نوشتن خوارزمی متناسب کنند و آن را برای نوشتن زبان خود بکار بردند . بخشی از اثار بازمانده از خوارزمی به الفبایی ، که از الفبای نسخ اقتباس شده ، نوشته شده است .
در سده هشتم یا هفتم پیش از میلاد مسیح ، الفبای ارامی را بازرگانانی از اقوام سامی به هند بردند و از این الفبا در هند الفبایی ساخته شد ، که به الفابی « براهمی » معروف است . همه الفباهای رایج در هند ، بجز الفبای خروشتی ، از این الفبا که نیمه الفبایی نیمه هجایی است ، گرفته شده اند .
سکاها الفبای براهمی را با تغییراتی که آن را برای نوشتن سکایی متناسب می کرد ، برای نوشتن آثار خود بکار گرفتند . آثار بدست آمده از سکایی به سه قلم نوشته شده است ، دو قلم آن در آثار بدست ؟آمده از ختن و یک قلم آن در نوشته های به دست آمده از تمشق و مرتق به کار رفته است .
پس از آنکه نستوریان سریانی ، حدود سده پنجم میلادی ، در سرزمین سغد سکنی گزیدند و عده ای سغدی زبان به مسیحیت گرویدند ، الفبای سریانی با تغییراتی برای نوشتن زبان سغدی به کار گرفته شد .
حرفهایی که برای نوشتن کتیبه های پهلوی اشکانی و فارسی میانه ، متون مانوی ( به فارسی میانه ، پهلوی اشکانی و سغدی ) ، متون سغدی مسیحی ، متون سکایی ، نوشته های قدیم خوارزمی ، برخی از نوشته های سغدی بودایی ، برخی از نوشته های بلخی ، متون اوستایی و متون پازند ، بکار برده میشده ، جدا از هم نوشته میشده اند . این بدان معناست که هر حرف تنها یک شکل داشته است .
حرفهایی که برای نوشتن فارسی میانه مسیحی ، برخی از نوشته های سغدی بودایی به کار برده می شده ، برخی گسسته و برخی پیسوته نوشته می شده اند .
حرفهایی که برای نوشتن فارسی میانه زردشتی ، برخی از نوشته های سغدی بودایی ، برخی از نوشته های بلخی و نوشته های جدید خوارزمی بکار برده میشده ، پیوسته نوشته می شدند . این بدان معنی است که یک حرف بر حسب محل قرار گرفتن در آغاز و میان و پایان کلمه شکلهای مختلف داشته است .
منبع :
تاریخ زبان فارسی نوشته دکتر محسن ابوالقاسمی انتشارات سمت .
خب اینم از مطلب امروز امیدوارم مفید فایده بوده باشه ، قربان شما ناصر حاجلو .