سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مایه توانگری خردمند، حکمتش و مایه عزّت وی قناعتش باشد . [امام علی علیه السلام]

تقدیم به ایرانیان طرفدار محبت و دوستی

چو ضحاک شد بر جهان شهریارسراسر زمانه بدو گشت بازنهان گشت کردار فرزانگانهنر خوار شد جادویی ارجمندشده بر بدی دست دیوان درازدو پاکیزه از خانه​ی جمشیدکه جمشید را هر دو دختر بدندز پوشیده​رویان یکی شهرنازبه ایوان ضحاک بردندشانبپروردشان از ره جادوییندانست جز کژی آموختنچنان بد که هر شب دو مرد جوانخورشگر ببردی به ایوان شاهبکشتی و مغزش بپرداختیدو پاکیزه از گوهر پادشایکی نام ارمایل پاکدینچنان بد که بودند روزی به همز بیدادگر شاه و ز لشکرشیکی گفت ما را به خوالیگریوزان پس یکی چاره​ای ساختنمگر زین دو تن را که ریزند خونبرفتند و خوالیگری ساختندخورش خانه​ی پادشاه جهانچو آمد به هنگام خون ریختنازان روز بانان مردم​کشانزنان پیش خوالیگران تاختندپر از درد خوالیگران را جگرهمی بنگرید این بدان آن بدیناز آن دو یکی را بپرداختندبرون کرد مغز سر گوسفند برو سالیان انجمن شد هزاربرآمد برین روزگار درازپراگنده شد کام دیوانگاننهان راستی آشکارا گزندبه نیکی نرفتی سخن جز به رازبرون آوریدند لرزان چو بیدسر بانوان را چو افسر بدنددگر پاکدامن به نام ارنوازبران اژدهافشن سپردندشانبیاموختشان کژی و بدخوییجز از کشتن و غارت و سوختنچه کهتر چه از تخمه​ی پهلوانهمی ساختی راه درمان شاهمران اژدها را خورش ساختیدو مرد گرانمایه و پارسادگر نام گرمایل پیشبینسخن رفت هر گونه از بیش و کموزان رسمهای بد اندر خورشبباید بر شاه رفت آوریز هر گونه اندیشه انداختنیکی را توان آوریدن برونخورشها و اندازه بشناختندگرفت آن دو بیدار دل در نهانبه شیرین روان اندر آویختنگرفته دو مرد جوان راکشانز بالا به روی اندر انداختندپر از خون دو دیده پر از کینه سرز کردار بیداد شاه زمینجزین چاره​ای نیز نشناختندبیامیخت با مغز آن ارجمند




002 ::: دوشنبه 86/4/4::: ساعت 11:20 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 7


بازدید دیروز: 4


کل بازدید :164699
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<