من شیرین بیان هستم
من درمان کننده آنژین (گلو درد)،برو نشیت،سرفه ،تب ،گریپ مسکن تشنگی و التهاب معده ،مقوی اعصاب ، باد شکن و بهترین دارو برای تنگی نفس بوده و سینه را نرم و آواز را باز می کنم.
مقدار مجاز مصرف ریشه من 10گرم می باشد و بایستی آن را جوشانده و با عسل میل کرد و بدرقه من بایستی آلو و یا آش آلو باشد و چنانچه آب هندوانه را بدرقه من کنند فشار خون را پایین می آورم .
درمان سوختگی های شدید با برگ من :برگ های من را ابتدا باید پودر کرد و بعد با مقداری روغن زیتون مخلوط کرد و سپس به صورت مرهم روی سوختگی ضماد کرد.
درزبان انگلیسی London rocket نامیده میشوم .
از تخم من برای نرم کردن سینه، اسهال خونی، برونشیت، دفع کرم معده و در موارد سنگ کلیه به صورت خوردنی استفاده می شود .
مرسوم است که هشت گرم از تخم مرا با شربت قند مخلوط کرده و برای کاهش تب و کهیر مرا بلع می کنند .
از نظر حکمای تب سنتی ایران طبیعت من گرم و تر است و از نظر خواص معتقدند که برای تقویت معده ، هاضمه، ازدیاد اشتها، گرفتگی آواز و روشن شدن رنگ چهره مفید می باشم اگر حدود شش گرم از من خورده شود برای اخلاط سینه و ریه مفید می باشم و اگر با شیر خورده شوم برای باز شدن رنگ چهره نافع می باشم .
معمولا در آب یا شیر به صورت شربت و شیرین شده با شکر مصرف می شوم در برخی مزاج ها خورن من ایجاد سر درد می کند در این موارد باید با کتیرا خورده شوم مقدار خوراک من هشت تا ده گرم است یعنی معادل یک یا دو قاشق غذا خوری.
منبع :معارف گیاهی جلد 3 صفحه 174 _مولف محترم آقای حسین میر حیدر .
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
درمان های ابداعی دکتر احمدیه در مورد خاکشیر
دکتر عبدالله احمدیه در کتاب راز درمان (جلد یک)خواصی را از من کشف کرده که برای شما باور کردنی نیست!
دکتر احمدیه در طب جدید دکتر برجسته ای بود و در طب قدیم با استفاده از قانون طب بو علی سینا معجزه می کرد او مرا درمان کننده درد های زیر معرفی کرد :
طرز مصرف:
الف)یک قاشق سوپ خوری نیم ساعت قبل از غذا به صورت خام و بلعیدنی _برای سو هاضمه و ترش کردن معده
ب)یک تا دو قاشق غذا خوری به صورت شیرین (شربت خنک)
ج)یک یا دو قاشق غذا خوری به همراه قند داغ _در موارد یبوست
محققان ایرانی موفق به ساخت سوزنهای اتاله حشرات شدند
New Available PDFs
Notes on some Coleoptera from Baeckea stenophylla F. Muell. (Myrtaceae) in New South Wales, Australia
Available: Tuesday 08 May, 2007
Review of the biology and host plants of the Australian jewel beetle Neocuris gracilis Macleay (Coleoptera: Buprestidae)
Available: Tuesday 08 May, 2007
A further larval host plant and notes on the biology of the Australian jewel beetle, Nascio vetusta (Boisduval)(Coleoptera: Buprestidae)
Available: Tuesday 08 May, 2007
درود بر همگی دوستان ، امروز پس از یک ماه وقفه در بروز رسانی تارنما ،مطلب دیگری رو برای شما انتخاب کردم که در ادامه خواهید خوند . اما از دوستانی که در این مدت با ارسال ای-میل سوالاتی پرسیده بودند ، باید عرض کنم که جوابهاشون براشون ارسال شده و می تونند پاسخشون رو ببینند ، بجز دو تن از دوستان که یکی تشریح نام پارمیدا رو خواسته بودند و دیگری ترجمه چند کتیبه که خودشون ارسال کرده بودند ، باید عرض کنم بخاطر کمی وقت هنوز زمان برای پاسخ به این دوستان پیدا نشده که از همینجا از ایشان پوزش خواسته و عرض می کنم که در سریعترین زمان ممکنه پاسخ ایشان نیز داده خواهد شد . و اما مطلبی که امروز خواهید خواند ، به درخواست دوستانی که مطالبی در مورد زبان پهلوی خواسته بودند داده میشه و باید بگم که این مطلب در سه یا چهار مطلب دیگر نیز ادامه خواهد داشت .
الفبا در ایران میانه
غیر از الفبای بلخی ، همه الفباهایی که برای نوشتن زبانهای ایرانی میانه به کار رفته مستقیم یا غیر مستقیم از الفبای آرامی امپراطوری گرفته شده اند .
آرامیان مردمانی سامی بوده اند که در هزاره دوم پیش از میلاد مسیح در شام و بین النهرین زندگی می کرده اند . ارامیان در سال 625 ق.م دولت کلده را در بابل تاسیس کردند . این دولت را کوروش بزرگ در سال 539 پیش از میلاد مسیح برانداخت و بابل را استانی از امپراتوری هخامنشی کرد .
در سده های هفتم و هشتم ق.م ، زبان آرامی جای زبان بابلی را گرفت ، و به منزله زبان بین المللی ، در منطقه ای که امروزه خاورمیانه نامیده می شود ، رایج گشت . آرامیان زبان خود را به الفبایی ، که از فینیقیان گرفته بودند ، می نوشتند . زبان ارامی در میان یهود رواج یافت و جانشین زبان عبری شد . بخشی از عهد عتیق ، تلمود بابلی و تلمود اورشلیمی به آرامی نوشته شده است . زبان مسیح (ع) و حواریون او ، آرامی بوده است .
دولت هخامنشی زبان ارامی را به عنوان زبان رسمی خود به کار گرفت آن را در تمام دوره حکومت ، و در همه سرزمینهای تحت حکومت خود به کار برد . زبان آرامی گویشهای مختلفی داشته است . گویشی را ، که در امپراتوری هخامنشی بکار می بردند ، مارکوارت ، ایرانشناس آلمانی ، « آرامی امپراتوری » نامیده است .
آرامی در اوایل دوره مسیحیت به دو گروه ممتاز از یکدیگر تقسیم شد :
1) گروه غربی که گویشهای تَدمُری ، نبطی ، فلسطینی مسیحی و ارامی یهودی ( زبان تلمود اورسلیمی ) را شامل میشده است . امروز در چند دهکده از سوریه به آرامی غربی گفتگو می کنند .
2) گروه شرقی که سریانی ، مندایی و آرامی یهودی ( زبان تلمود بابلی ) را در بر می گرفته است . امروزه آرامی شرقی در میان یهودیان ایران و عراق و منداییان و مسیحیان نستوری ( یا آسوری ) و کاتولیک ( یا کلدانی ) رایج است . در جبل سنجار ، غرب موصل ، گویشی از آرامی جدید رایج است که به گویشهای غربی ارامی نزدیک است .
در سده دوم میلادی ، آرامی رایج در شهر الرها ، زبان رسمی مسیحیان شد و به سریانی معروف گشت. سریانی به الفبای خاصی که دگرگون شده ای از الفبای ارامی است سطرنجیلی نامیده می شود ، نوشته میشده است .
از سده سوم تا هفتم میلادی ، زبان سریانی زبان علمی مهمی بوده ؛ آثار بسیاری بدان نوشته یا از زبانهای یونانی و فارسی میانه و عبری بدان ترجمه شد . در صدر اسلام آثار سریانی به زبان عربی ترجمه شدند . مسلمانان نخست به وسیله زبان سریانی با علوم یونانی آشنا شدند .
پس از سقوط هخامنشیان زبان آرامی به هستی خود در میان ایرانیان ادامه داد . در اوایل سده سوم پیش از میلاد مسیح تعداد کسانی که ارامی می دانستند و می توانستند آن را بنویسند بسیار کم شده بود ؛ از این رو در نواحی مختلف ایران کاتبان هرگاه از نوشتن به زبان آرامی در می ماندند ، جمله ای یا کلمه ای به فارسی میانه یا پهلوی اشکانی یا سغدی یا خوارزمی به کار می بردند . مدتی پس از این ، ارامی نویسی بکلی متروک شد و به جای آن نوشتن به زبانهای محلی یعنی فارسی میانه و پهلوی اشکانی و سغدی و خوارزمی به قلمهای مختلف از الفبای ارامی آغاز گردید ؛ اما واژه هایی که کاربرد زیادی داشتند ، مانند « دانستن » و « رفتن » و « گفتن » و ضمایر و حروف ، همچنان به ارامی نوشته می شدند . این واژه ها را که « هزوارش » نام گرفتند ، به زبانهای محلی می خواندند . قلمیهای مختلف الفبای آرامی که برای نوشتن زبانهای محلی به کار می رفتند ، در آغاز با هم اختلاف اندکی داشتند ، اما رفته رفته اختلافات زیاد شد ، به طوری که بعدها اگر کسی الفبای پهلوی اشکانی را می آموخت الفاب فارسی میانه را نمی توانست بخواند ، بلکه لازم بود این الفبا را بیاموزد .
از تَدمُر ، که خرابه های آن در نزدیکی حمص سوریه قرار دارد ، کتیبه هایی به زبان و الفبای آرامی از سده اول پیش از میلاد مسیح تا سده سوم میلادی به دست آمده است .
مانی ، مانند همه دین آوران ، علاقه داشت آثارش بسادگی و روشنی در اختیار توده مردم گذارده شود . الفباهایی که برای نوشتن فارسی میانه و پهلوی اشکانی و سغدی به کار می رفت ، به علت داشتن هزوارش ، خواست مانی را برآورده نمی کردند . مانی ، برای برآوردن خواستش ، الفبای تدمری را ، با تغییراتی که آن را برای نوشتن زبان فارسی میانه متناسب کرده بود ، به کار می گرفت . این الفبا بعدا برای نوشتن آثار مانی به زبان پهلوی اشکانی و سغدی بکار گرفته شد .
نبطیان قومی عرب بوده اند که در نبطیه ، واقع در جنوب دریای مرده ، زندگی می کرده اند . نزد این قوم الفبا و زبان آرامی ، از حدود سال 150 پیش از میلاد مسیح تا حدود 150 میلادی ، رایج بوده است . از الفبای نبطی ، الفبای سینایی نو به وجود آمده که از سده اول پیش از میلاد مسیح تا سده چهارم میلادی در شبه جزیره سینا ، رواج داشته است . الفبای کوفی و الفبای نسخ از الفبای سینایی نو اقتباس شده است . الفباهای رایج در جهان اسلام از نسخ گرفته شده است .
خوارزمیان تغییراتی در الفبای نسخ دادند تا آن را برای نوشتن خوارزمی متناسب کنند و آن را برای نوشتن زبان خود بکار بردند . بخشی از اثار بازمانده از خوارزمی به الفبایی ، که از الفبای نسخ اقتباس شده ، نوشته شده است .
در سده هشتم یا هفتم پیش از میلاد مسیح ، الفبای ارامی را بازرگانانی از اقوام سامی به هند بردند و از این الفبا در هند الفبایی ساخته شد ، که به الفابی « براهمی » معروف است . همه الفباهای رایج در هند ، بجز الفبای خروشتی ، از این الفبا که نیمه الفبایی نیمه هجایی است ، گرفته شده اند .
سکاها الفبای براهمی را با تغییراتی که آن را برای نوشتن سکایی متناسب می کرد ، برای نوشتن آثار خود بکار گرفتند . آثار بدست آمده از سکایی به سه قلم نوشته شده است ، دو قلم آن در آثار بدست ؟آمده از ختن و یک قلم آن در نوشته های به دست آمده از تمشق و مرتق به کار رفته است .
پس از آنکه نستوریان سریانی ، حدود سده پنجم میلادی ، در سرزمین سغد سکنی گزیدند و عده ای سغدی زبان به مسیحیت گرویدند ، الفبای سریانی با تغییراتی برای نوشتن زبان سغدی به کار گرفته شد .
حرفهایی که برای نوشتن کتیبه های پهلوی اشکانی و فارسی میانه ، متون مانوی ( به فارسی میانه ، پهلوی اشکانی و سغدی ) ، متون سغدی مسیحی ، متون سکایی ، نوشته های قدیم خوارزمی ، برخی از نوشته های سغدی بودایی ، برخی از نوشته های بلخی ، متون اوستایی و متون پازند ، بکار برده میشده ، جدا از هم نوشته میشده اند . این بدان معناست که هر حرف تنها یک شکل داشته است .
حرفهایی که برای نوشتن فارسی میانه مسیحی ، برخی از نوشته های سغدی بودایی به کار برده می شده ، برخی گسسته و برخی پیسوته نوشته می شده اند .
حرفهایی که برای نوشتن فارسی میانه زردشتی ، برخی از نوشته های سغدی بودایی ، برخی از نوشته های بلخی و نوشته های جدید خوارزمی بکار برده میشده ، پیوسته نوشته می شدند . این بدان معنی است که یک حرف بر حسب محل قرار گرفتن در آغاز و میان و پایان کلمه شکلهای مختلف داشته است .
منبع :
تاریخ زبان فارسی نوشته دکتر محسن ابوالقاسمی انتشارات سمت .
خب اینم از مطلب امروز امیدوارم مفید فایده بوده باشه ، قربان شما ناصر حاجلو .
شیمی آلی بخشی از دانش شیمی است که به بررسی هیدرو کربن ها میپردازد. به همین دلیل به آن شیمی ترکیبات کربن نیز گفته میشود.
پسوند «آلی» یادگار روزهایی است که مواد شیمیایی را بسته به این که از چه منبعی به دست میآمدند، به دو دسته معدنی و آلی تقسیم میکردند. مواد معدنی آنهایی بودند که از معادن استخراج میشدند و مواد آلی آنهایی که از منابع گیاهی یا حیوانی یعنی از موادی که توسط موجودات زنده تولید میشدند، به دست میآمدند. در واقع تا پیرامون سال ۱۸۵۰ بسیاری از شیمیدانان معتقد بودند که خاستگاه مواد آلی باید موجودات زنده باشند و در نتیجه این مواد را هرگز نمیتوان از مواد معدنی سنتز نمود.
حتی پس از آن که مشخص شد این مواد لزوماً نبایستی از منابع زنده به دست آیند و میتوان آنها را در آزمایشگاه سنتز کرد، باز هم مناسبت داشت تا نام آلی برای توصیف آنها و موادی همانند آنها حفظ شود. این تقسیمبندی بین مواد معدنی و آلی تا به امروز حفظ شده است.
موادی که از منابع آلی به دست میآیند، در یک خصوصیت مشترکند: همه آنها دارای عنصر کربن هستند.
امروزه اگر چه هنوز بسیاری از ترکیبات کربن به آسانی از منابع گیاهی و جانوری بدست میآیند، ولیکن بسیاری از آنها نیز سنتز میشوند. از ترکیبات گاهی از مواد معدنی مانند کربناتها و سیانیدها سنتز میشوند ولی غالباً از سایر مواد آلی تهیه میگردند.
دو منبع بزرگ مواد آلی که از آنها مواد آلی ساده تأمین میشوند، نفت و ذغال سنگ است. (هر دو اینها از مفهوم قدیمی «آلی» بوده و فراورده تجزیه (کافت) گیاهان و جانوران هستند). این ترکیبات ساده به عنوان مصالح ساختمانی در ساختن ترکیبات بزرگتر و پیچیدهتر مصرف میشوند.
نفت و زغال سنگ سوختهای فسیلی هستند که در طی هزاران سال بر روی هم انباشته شده وغیر قابل جایگزینی هستند. این مواد، بویژه نفت، جهت رفع نیازهای انرژی که به طور دائم در حال افزایش است، با سرعت خطرناکی مصرف میگردند. امروزه کمتر از ۱۰٪ نفت برای ساختن مواد شیمیائی مصرف میشود و قسمت اعظم آن برای تولید انرژی سوزانده میشود. خوشبختانه منابع دیگری برای ایجاد نیرو از قبیل منبع خورشیدی، گرمای زمین، باد، امواج، جزر و مد و انرژی هستهای وجود دارد.
اما چگونه میتوان منبع دیگری به جای مواد آلی پیدا نمود؟ البته در نهایت باید به جایی که سوختهای سنگوارهای از آنجا ناشی میشوند یعنی توده زیستی برگشت، اما این بار به طور مستقیم و بدون دخالت هزاران سال. توده زیستی قابل تجدید است و چنانچه به طور مناسب مصرف شود، تا زمانی که ما بر روی این سیاره بتوانیم وجود داشته باشیم آن هم باقی میماند. در ضمن میگویند که نفت با ارزشتر از آن است که سوزانده شود.
چه خصوصیتی در ترکیبات کربن وجود دارد که آنها را از ترکیبات مربوط به صد و چند عنصر دیگر جدول تناوبی متمایز میسازد؟ لااقل قسمتی از این جواب به نظر میرسد که چنین باشد: تعداد بسیار زیادی از ترکیبات کربن وجود دارند که مولکولهای آنها میتوانند بسیار بزرگ و پیچیده باشد.
تعداد ترکیباتی که دارای کربن هستند چندین برابر بیشتر از تعداد ترکیبات بدون کربن است. این مواد آلی در خانوادههای مختلف قرار میگیرند، و معمولاً در بین مواد معدنی، همتایی ندارند.
مولکولهای آلی شامل هزاران اتم شناخته شدهاند، و ترتیب قرار گرفتن اتمها حتی در مولکولهای نسبتاً کوچک بسیار پیچیده است. یکی از مسایل اصلی در شیمی آلی، آگاهی از طرز قرار گرفتن اتمها در مولکولها و یا تعیین ساختمان ترکیبات است.
راههای زیادی برای شکستن این مولکولهای پیچیده و یا نوآرایی آنها برای ایجاد مولکولهای جدید وجود دارد؛ روشهای مختلفی برای اضافه نمودن اتمهای جدید به این مولکولها و یا جایگزین نمودن اتمهای جدید به جای اتمهای قدیم وجود دارد. بخش کلان شیمی آلی به پژوهش در مورد این واکنشها اختصاص دارد، یعنی تشخیص این که این واکنشها کدامند، چگونه انجام میشوند و چگونه میتوان از آنها برای سنتز یک ترکیب دلخواه استفاده نمود.
اتمهای کربن میتوانند به میزانی که برای اتم هیچ عنصر دیگری مقدور نیست، به یکدیگر بپیوندند. اتمهای کربن میتوانند زنجیرهایی شامل هزاران اتم و یا حلقههایی با اندازههای متفاوت ایجاد نمایند؛ زنجیرها و حلقهها میتوانند دارای شاخه و پیوندهای عرضی باشند. به اتمهای کربن این زنجیرها و حلقهها، اتمهای دیگری که عمدتاً هیدروژن و همچنین فلوئور، کلر، برم، ید، اکسیژن، نیتروژن، گوگرد، فسفر و سایر اتمهای گوناگون میپیوندد.
هر آرایش مختلف از اتمها مربوط به ترکیب متفاوتی است، و هر ترکیب یک رشته ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی ویژه خود را دارد. از این رو غیرمنتظره نیست که امروزه بیشتر از ده میلیون ترکیب شناخته شده کربن وجود داشته باشد و هر سال به این تعداد نیم میلیون ترکیب تازه افزوده گردد. تعجبآور نیست که بررسی این ترکیبات، رشته ویژهای را در شیمی به خود اختصاص دهد.
شیمی آلی اهمیت فوقالعاده زیادی در تکنولوژی دارد و در واقع، شیمی رنگدانهها و داروها، کاغذ و جوهر، رنگهای نقاشی و پلاستیکها، بنزین و تایرهای لاستیکی است؛ همچنین، شیمی غذایی است که میخوریم و لباسی است که میپوشیم.
شیمی آلی شالوده زیستشناسی و پزشکی است. ساختمان موجودات زنده، به غیر از آب، عمدتاً از مواد آلی ساخته شدهاند؛ مولکولهای مورد بحث در زیستشناسی مولکولی همان مولکولهای آلی هستند. زیستشناسی در مقیاس مولکولی همان شیمی آلی است.
شاید دور از انتظار نباشد که بگوئیم ما در عصر کربن زندگی میکنیم. هر روزه، روزنامهها ذهن ما را متوجه ترکیبات کربن نظیر کلسترول و چربیهای اشباع نشده، هورمونها و استروئیدها، حشرهکشها و فرومونها، عوامل سرطانزا و شیمی درمانی، DNA و ژنها مینمایند. به خاطر نفت، جنگها به راه افتاده است.
وقوع دو فاجعه بشریت را تهدید میکند و هر دو ناشی از تجمع ترکیبات کربن در جو است؛ یکی نازک شدن لایه ازن که عمدتاً به واسطه وجود کلروفلوئورو کربنها است و دیگری پدیده گلخانه که به خاطر حضور متان، کلروفلوئور و کربنها و سرآمد همه کربن دیاکسید است.
شاید به همین مناسبت بوده است که مجله Science در سال ۱۹۹۰، الماس را که یکی از فرمهای آلوتروپی کربن است به عنوان مولکول سال انتخاب کرده است. و مولکول آلوتروپ تازهیاب فولرن باکمینستر کربن ۶۰ (buckminsterfullerene-C۶۰) است که هیجان بسیاری را در دنیای شیمی ایجاد کرده است، هیجانی که از زمان ککوله تاکنون دیده نشده است.
جغرافیای گیاهی (Phytogeography) شاخه ای از جغرافیای زیستی (Biogeography) است که به پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی می پردازد. این علم با همه جنبه های پراکنش گیاهان از عوامل کنترل کننده پراکنش یک گونه منفرد تا فاکتورهایی که ترکیب جوامع و فلور مناطق مختلف را تحت تاثیرقرار می دهند سر و کار دارد و در یک جمله دانش مطالعه عوامل طبیعی پراکنش جغرافیایی گیاهان است. گیاهشناسان مختلف تقسیم بندیهایی را از نظر جغرافیای گیاهی برای رویشهای جهان ارئه کرده اند.. در این تقسیم بندیها، به واحدهایی به نامهای Kingdom، Subkingdom، Region ، Subregion ، Province ، Territory و ... بر می خوریم. یکی از تقسیم بندیهای مهم را آرمن تاختاجان ، گیاهشناس بزرگ ارائه کرده است. طبق دیدگاه تاختاجان، رویشهای جهان به ششKingdom ، هشت Subkingdom، سی و پنج Region و صد و پنجاه و دو Province تقسیم می شود.
Holarctic Kingdom,
برخی اصطلاحات جغرافیای گیاهی
Kingdom : توسط سطوح بالای خانواده ها، زیر خانواده ها و طایفه های بومی (اندمیک) و هم چنین سطوح بالای اندمیسم گونه ای مشخص می شود.
Region : توسط سطوح بالای جنسهای بومی و اندمیسم گونه ای مشخص می شود.
Province : توسط سطوح بالای گونه های بومی مشخص می شود .
منابع :
www.oas.org/dsd/publications/unit/oeao3e/ch13.htm.
www.answers.com/topic/floristic-province.
en.wikipedia.org/wiki/floristic-province.
www.ecocam.com/nature/biomes.html.
سرخسها گروهی از گیاهان آوندی هستند که در شاخهPolypodiophyta قرار دارند. این گروه به همراه وابستگان خود (پنجه گرگیان، دم اسبیان) پتریدوفیت نامیده می شوند. اصطلاح پتریدوفیت به طور سنتی برای توصیف همه گیاهان آوندی فاقد دانه به کار می رود. بر اساس شواهد فسیلی، سرخسها نخستین بار در اوایل دوره کربونیفر(حدود 350میلیون سال پیش) ظاهر شده اند و در این دوره غالب ترین رویش را تشکیل می دادند. بیشترین تعداد سرخسهای این دوره منقرض شدند اما برخی باقی مانده و به صورت اشکال پیشرفته تکامل یافتند، به گونه ای که در دوره کرتاسه بسیاری از خانواده های پیشرفته سرخسها پدیدار گشتند. سرخسها از نظر داشتن برگهای حقیقی با لیکوپودیوفیت ها متفاوتند و از نظر فقدان دانه از گیاهان پیشرفته تر(بازدانگان و نهاندانگان) متمایز می شوند.
سرخسها نظیر گیاهان دانه دار دارای چرخه زندگی هستند که اغلب با عنوان تناوب نسلی(alternation of generations) مطرح می شود و شامل یک فاز اسپوروفیتی دیپلوئید و یک فاز گامتوفیتی هاپلوئید است. بر خلاف بازدانگان و نهاندانگان، در سرخسها گامتوفیت موجودی آزاد است.
ساختار سرخس
در مرحله اسپوروفیتی از طریق میوز اسپورهای هاپلوئید تولید می شوند. اسپورهابر روی زمین می افتند و از طریق تقسیم سلولی و رشد تشکیل نوعی گامتوفیت قلبی شکل یا کلیوی شکل سبز (با ابعاد 10-3 میلی متر طول و 8-2 میلی متر عرض) را می دهند که پروتال(prothallus) نامیده می شود. گامتوفیت سرخسها با گامتوفیت گیاهان دانه دار بسیار متفاوت است. پروتال فتوسنتز کننده است، تنها از یک لایه سلول تشکیل شده و دارای ریزوئید است (ساختاری که شبه ریشه است اما ریشه نیست ودارای سلولهای طویلی است که جاذب آب و مواد غذایی می باشند). همچنین قارچهای میکوریزایی نیز در بدست آوردن مواد به یاری پروتال می باشند. در سطح زیرین پروتال اندام تولیدمثلی نریعنی آنتریدی که کروی و کوچک است و اندام تولید مثلی ماده یعنی آرکگن که بطری شکل است تشکیل می شوند. در درون آنتریدی آنتروزوئید(گامت نر) تولید می شود و از طریق شنا کردن خود را به گردن آرکگن می رساند و با ااسفر(گامت ماده) که در درون ارکگن است لقاح می یابد.
روشهای دیگر تولید مثل نیز در سرخسها وجود دارد. یکی از این روشها آپوگامی است. در این روش تولید اسپوروفیت بدون انجام لقاح صورت می پذیرد. این حالت بیشتر زمانی اتفاق می افتد که گامتوفیت تحت شرایط خشک می روید. به عنوان مثال برخی از سرخسهایی که در مناطق بیابانی سازگار شده اند از این شیوه تولید مثل بهره می جویند. روش دیگر روش تولید مثل رویشی است که در هیبریدهای عقیم واز طریق ریزوم صورت می پذیرد.
منابع:
http://hardy fern library.com
www.Columbia Encyclopedia article about pteridophyte.htm.
On the Geobotanical Structure of
درباره ساختار ژئوبوتانیکی ایران
Geobotanical Foundations of the
شالوده های ژئوبوتانیکی خاورمیانه
کتابهای ژئوبوتانیکی فوق را هنریک مجنونیان و دکتر باریس مجنونیان ترجمه کرده اند و انتشارات دایره سبز نیزدر سال 1383 به سفارش سازمان حفاظت محیط زیست منتشرشان نموده است.
گیاهشناسان ایرانی به خوبی بر این امر واقفند که دانش جغرافیای گیاهی در میان سایر علوم مرتبط با گیاهشناسی در ایران بسیار مهجور وغریب و بعضا بسیار حاشیه ای واقع شده است و کمبود کتابهای آموزشی و دانشگاهی در زمینه جغرافیای گیاهی و عدم دسترسی به منابع پایه ای جغرافی دانان بزرگ گیاهی بسیار ملموس است وشاید یکی از عوامل اصلی مهجور بودن این علم در ایران وخصوصا در نزد دانشجویان گیاهشناسی همین امر باشد. البته یکی دیگر از دلایل مطرح شدن مباحث این علم در سطح دوره های تحصیلات تکمیلی گیاهشناسی است به گونه ای که بسیاری از دانشجویان تا پیش از مقاطع تکمیلی با چنین علمی اصلا آشنایی ندارند. تصور می کنم شاید بهتر باشد که نظیر بسیاری دیگر از دروس مثل اکولوژی این درس نیز در سطح کارشناسی علوم گیاهی ارائه گردد.
در چنین شرایطی، ترجمه کتابهای پایه ای جغرافیای گیاهی یک ضرورت انکارناپذیر است که جناب هنریک مجنونیان و دکتر باریس مجنونیان به این نیاز با ترجمه دو کتاب مفید از میکائیل زوهری که یکی از جغرافی دانان گیاهی برجسته در دنیاست به حق و به گونه ای شایسته پاسخ گفته اند. هر چند که دیدگاههای ژئوبوتانیک زوهری با انتقاداتی اساسی مواجه گشته است و کاستیهایی را نیز در بر دارد اما مطالعه این کتابهابه منظور آشنایی با اصطلاحات، اصول و خطوط کلی جغرافیای گیاهی و دستیابی به یک بینش ژئوبوتانیکی در باب رویشهای منطقه خاور میانه و به ویژه ایران بسیار سود مند است. در این دو کتاب به مباحث فلور، مفاهیم جرافیای گیاهی، اقلیم و خاک، مناطق و قلمروهای جغرافیای گیاهی، رویشهای خاورمیانه ویژگیهای اکولوژیکی و جامعه شناختی، کلاسها و جوامع گیاهی منطقه خاورمیانه و... پرداخته شده است. هنریک مجنونیان کتاب دیگری را نیز با نام جغرافیای گیاهی ایران( مجموعه مقالات کاربرد جغرافیای گیاهی در حفاظت) در کارنامه خویش دارد که در این کتاب به دیدگاههای ژئوبوتانیک زوهری،
تاختاجان، وایت، لئونارد، وندلبو، فریتاگ و ... پرداخته شده است. مطالعه این کتب ارزشمند را به همه دانشجویان گیاهشناسی توصیه می کنم.